تلاش مهاجرين نادم در شوروي براي بازگشت به ايران(1)


 

نويسنده:حسين احمدي*




 

چکيده
 

با خروج قواي شوروي از ايران و سقوط فرقه دموکرات آذربايجان، تعدادي از ايرانيان به شوروي مهاجرت کردند. پس از بهبود روابط ايران و شوروي با روي کار آمدن خروشچف اين گروه از مهاجران تلاش مضاعفي را براي بازگشت به موطن به عمل آوردند. تدوين اين مقاله متکي بر اسناد 325 پرونده موجود در اداره کل اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت خارجه مي باشد و برآن است چگونگي اين کوشش را نشان دهد.
واژگان کليدي: مهاجرين، اتحاد شوروي، فرقه دموکرات آذربايجان
با وقوع جنگ دوم جهاني و ورود نيروهاي شوروي به ايران در سوم شهريور 1320 و اشغال دويست هزار کيلومتر مربع از خاک ايران به وسيله ارتش سرخ، عملاً قدرت هرگونه اقدام از سوي دولت ايران در برابر دولت شوروي به ويژه در مناطق اشغالي سلب شده بود. با توجه به درگيري ها و نبرد بين شوروي با آلمان در جبهه غربي روسيه، کشورهاي انگليس و ايالات متحده آمريکا به شدت مواظب بودند تا موجبي براي تکدر خاطر زمامداران روس فراهم نگردد. نظر به همين ملاحظه قبل از شکست آلمانها، تاخت وتاز شورويها در صحنه سياسي داخل ايران ادامه داشت، ابتدا با استفاده از عوامل حزب توده سعي در گرفتن امتياز نفت شمال کردند، ولي نظر به سرسختي و مقاومت مجلس، بر تشکيل فرقه دموکرات آذربايجان در ايران پاي فشردند و با انحلال تشکيلات حزب توده در مناطق آذري نشين، اعضاي حزب توده بلافاصله وارد فرقه دموکرات آذربايجان شدند. نظر به حساسيت مردم ايران، مقامات شوروي مي دانستند که در صورت فاش و علني شدن داغ وابستگي فرقه دموکرات به شورويها، جايگاه اين فرقه در ميان مردم آذربايجان به شدت افول خواهد کرد. به همين روي مقامات شوروي از فاش کردن ارتباط خود با اين فرقه خودداري کردند. فقط عده اي خاص از زدوبندهاي محرمانه سران فرقه با مقامات شوروي خبر داشتند و سران فرقه با هماهنگي مقامات شوروي خبر از خودجوش بودن اين حرکت در ميان مردم آذربايجان مي دادند. با انتشار کتاب فراز و فرود فرقه دموکرات آذربايجان نوشته جميل حسنلي که مستند به اسناد محرمانه آرشيو شوروي سابق است، بخشي از زواياي پنهان اين همکاري تنگاتنگ و فرمايشي بودن تشکيل فرقه با هدف الحاق اين منطقه به شوروي روشن شد.(1)
گروهي از عوامل فرقه در روستاها و شهرها، مهاجريني قفقازي بودند که با اخراج ايرانيان ساکن قفقاز در چندين دوره به ويژه در سالهاي 12-1311و 15-1314 و 17-1316 به ايران فرستاده شده بودند. اين افراد قفقازي از همان ابتداي ورود شوروي به ايران، ارتباط تنگاتنگي با زمامداران منطقه اي شوروي برقرار کردند. بلافاصله بعد از تشکيل فرقه دموکرات آذربايجان اين دسته از قفقازيها با تشکيل کميته هايي در روستاها و شهرهاي مختلف با عنوان فدايي شروع به تعدي و تجاوز به حقوق مردم آذربايجان و دستگيري کساني کردند که با فرقه روي موافق نداشتند. اين گروه از مخالفان تحت عنوان دشمن خلق دستگیر و تحويل مقامات شوروي مي شدند. پس از انتقال اين افراد به باکو و محکوميت به زندانهاي طويل المدت به اردوگاه کار اجباري در سيبري فرستاده مي شدند. ميان اين دستگير شدگان فقط علي .پ مسئول کار وزارت کشاورزي در آستارا پس از ده سال کار اجباري در سيبري و بعد از چند سال اقامت در گنجه موفق به مراجعت به وطن شد(پ 1823). نکته مهمي که در اسناد به تکرار مشاهده مي شود سربازگيري اجباري فرقه ايها از ميان جوانان روستايي و انتقال آنها به شهرهايي بود که فرقه در جريان تحميل حاکميتش با مقاومت شديد مردم روبرو شده بود.(پ 1806 و 1618و1476 و 1450 و 1423).
اسلام .س. متولد 1305 حوزه 2 ميانه ساکن تهران به قصد آوردن مادرش به تهران، به ده ورزگان ميانه مي رود ولي گرفتار صيادان سربازگير فرقه دموکرات مي شود(2) (پ 1765).
آن عده يي از افرادي که در حال سپري کردن خدمت سربازي خود در ارتش در مناطق آذري نشين بودند به عنوان سرباز به ناچار در خدمت فرقه ايها درآمدند (پ 1476). اجباري کردن يا دادن وعده هاي توخالي براي فدايي شدن جوانان يا استخدام اجباري در شهرباني فرقه از اقدامات سران فرقه دموکرات آذزبایجان بود(پ 1439 و 1438). پس از واقعه 21 آذر 1325 و سقوط دولت به ظاهر خودمختار پيشه وري، بر اثر تبليغات گسترده فرقه ايها، وحشت و اضطرابي در مناطق مختلف آذربايجان حاکم شد. به سبب همين بار رواني تعدادي از افراد با سنين متفاوت که به دليل کمترين همراهي با فرقه امکان حضور در محل زندگي برايشان وجود نداشت-آماده خروج از کشور شدند. عموم اين افراد حدود بيست سال سن داشتند ولي در ميان آنها افرادي از دوازده ساله تا بيست و پنج ساله بدون همراهي حتي يک نفر از اعضاي خانواده هايشان ديده شدند(پ 1618). کم سوادي، جواني و وحشت و اضطراب ايجاد شده توسط عوامل فرقه و بازبودن مرزهاي شوروي، زمينه فرار تعدادي از افراد ساده لوحي را فراهم کرد که در صورت ماندن در ايران با مشکلي مواجه نمي شدند(پ 1397).تعدادي از مهاجران نيز به زور از مرز خارج شدند. کريم .ن اهل تبريز همانند دهها نفر ديگر به دليل داشتن وسيله نقليه و براي رساندن سريعتر فراريان به مرز، اسير فرقه ايها شد(3) (پ 1528).تعدادي نيز براي تحصيل در طب يا زندگي بي دردسر از مرز بيرون رفتند(4)(پ 1635 و1535). عمده اين مهاجران روستايي از طبقه کارگر و کشاورز بودند و شهرهاي اردبيل و آستارا بيشترين فراريان را به خود اختصاص داده بود. در ميان مهاجران تعدادي دختر بدون همراهي پدر ومادر مشاهده مي شدند که در اين ميان مي توان از سکينه.ي از «کردمحله» رشت ياد کرد که بدون همراهي شوهر و با يک فرزند سه ساله و به همراه برادرزاده شوهرش از مرز گذشت(5) (پ 1604 و 1562 و 1506 و 1395).
عمده اين فراريان از مرز آستارا به شوروي رفتند ولي مرز جلفا(6) (پ 1516)، پل خدا آفرين (پ 1577)،پست يوزي گرمي(پ 1546) و بيله سوار(7)(پ 1600) نيز مرز خروج تعدادي از مهاجران بود. مهاجران پس از خروج از ايران به اولين پاسگاه مرزي شوروي که آمادگي لازم را از قبل براي پذيرش مهاجران را داشت- خود رامعرفي کردند و سپس با قطار به باکو منتقل و پس از بازجويي هاي طولاني و اختصاص شماره يي که نشانه هويت آنها تلقي مي شد مثلاً 130438(پ 1768) به شهرهاي مختلف فرستاده مي شدند. از 325 پرونده مورد بررسي قرار گرفته بيشترين اسکان مهاجران با تعداد 130 نفر در آذربايجان شوروي، قزاقستان با 11 نفر، ترکمنستان با 8 نفر روسيه با 8 نفر،تاجيکستان با 6نفر، ازبکستان با 3 نفر و ارمنستان و اوکراين هريک با 2 نفر در رتبه هاي بعدي قرار دارند. مابقي پرونده مطروحه فاقد هرگونه آدرس اسکان مهاجران مي باشند.

نام شهر

تعداد

جیزاق

1 نفر

ساری آنحاچ ایسکی

2 نفر

چیمکند

1 نفر

بی نشانی

7 نفر

جمعاً

11 نفر

نام شهر

 تعداد

باکو

40 نفر

گنجه

30 نفر

شماخی

15 نفر

قوبا

11 نفر

اقدام

6 نفر

بایرامعلی

4 نفر

قاسم اسماعیل

3 نفر

سومغائیت

3 نفر

شامخور

2 نفر

نوخا

2 نفر

شوشا

1 نفر

صابرآباد

1 نفر

تازه کند

1 نفر

بلکان

1 نفر

مینکه چوبر

1 نفر

بی نشانی

9 نفر

جمعاً

130 نفر

نام شهر

تعداد

عشق آباد

5 نفر

تجن

2 نفر

بی نشانی

1 نفر

جمعاً

8 نفر

نام شهر

تعداد

مسکو

2 نفر

داغستان

1 نفر

سیبری

1 نفر

بی نشانی

4 نفر

جمعاً

8 نفر

                نام شهر

 تعداد

تاشکند

2 نفر

سمرقند

1 نفر

جمعاً

3 نفر

نام شهر

 تعداد

اچمیادزین

1 نفر

کوگچه

1 نفر

جمعاً

2 نفر

محل اسکان شش نفر نيز در دوشنبه (تاجيکستان)بود. بيشترين اين مهاجران بي سواد يا سطوح چهارم و پنجم ابتدايي را گذرانده بودند به همين دليل همه آنان در قفقاز و ديگر نقاط آسياي مرکزي به شغل کارگري -که در آذربايجان شوروي فعله گري گفته مي شد- مشغول شدند. در اين ميان استثنايي هم وجود داشت.احمد.ش. از لونده ويل آستارا از طرفداران حزب توده که خود را خرده مالک معرفي کرده بود با داشتن تحصيلات متوسطه ايران در بخش فارسي و عربي کتابخانه فتحعلي آخوندوف در بادکوبه مشغول به کار شده بود(8)(پ 1565). در ميان مهاجران ارمني هم ديده مي شد. يحيي .ه.ق متولد ده سوهرل تبريز در بازجويي که از وي به عمل آمد نوشته بود که در مرند مشغول به دکانداري بوده که به سبب فضاي ايجاد شده توسط فرقه ايها، با فراريان فرقه دموکرات آذربايجان همراه و به شوروي گريخته است.(9)(پ 1768).

پي نوشت ها :
 

* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا
1.این کتاب توسط منصور همامی و از سوی نشر نی در سال 1384 ترجمه شده است. همچنین، جمیل حسنلی کتابی با عنوان «رویارویی شوروی، آمریکا و انگلیس در آذربایجان ایران 1946-1941» در سال 2001 بوسیله انتشارات آذربایجان در باکو منتشر کده است که اگر از برخی افزوده های آن بگذریم مضمون آن تقریبا با کتاب «فراز و فرود دموکرات آذربایجان» همخوانی دارد. این کتاب تاکنون ترجمه نشده است.
2.مستقر در گنجه. طاووس. کوچه حاجی اصلانف، نمره 6.
3. محل سکوت او گنجه بود.
4. لطف اله.م از روستای ثمرین اردبیل، محل استقرار تاشکند. رسگی ژیزنی. ایستگاه جزاک ساوخوز چیموقورقان و محمد یوسف.غ. محل سکونت کی اف خ پچوسکی (ارتش سرخ). خانه 18.
5. ساکن در شماخی. ساوخوزلنین.
6. مهدی .ق اهل مردند مستقر در بادکوبه. در جاقن9.
7. حسن. خ از روستای حزوزی اردبیل. گنجه ساوخوز نظامی. نمره 1.
8. ساکن در بادکوبه. قصبه آقسو. خیابان 26 کمیسار. نمره 5.
9. ساکن در ارمنستان. اچمیادزین. کوچه آرتابکیان طائی 20.
 

منبع:فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز،سال شانزدهم، دوره چهارم، شماره 58،تابستان 1386